مقدمه شهید صدر بر صحیفه سجادیه یکی از بهترین نگرشهای تحلیلی و مستند به نقش امام سجاد علیهالسلام و صحیفه سجادیه در هدایت جامعه اسلامی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس، ویژه ی خدای جهان آفرین است. و درود و سلام بر واپسین پیامبران و رسولان حق، محمد و تبار طاهرین و یاران راستینش.
بعد از سپاس و درود، صحیفهی سجادیه، مجموعهای از دعاهائی است که از امام زینالعابدین به دست آمده است. امام زینالعابدین علی فرزند حسین فرزند علی بن ابیطالب (علیهم السلام) یکی از امامان اهل بیت است که خدا آنها را از هر گونه پلیدی زدوده و به هر پاکی آراسته است.
این امام، چهارمین پیشوا از امامان اهل بیت است. نیای او، امام أمیرالمؤمنین علی بن ابیطالب وصی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)، و اول کسی که به او ایمان آورد و کسی که – طبق گفته ی خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) ارتباطش با او، همچون رابطهی هارون با موسی بود. مادر بزرگش فاطمهی زهرا، دخت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و پارهای از تن او، جگر گوشهی او – و به توصیف پدر – بانوی بانوان جهان، میباشد. پدرش امام حسین یکی از دور سرور جوانان بهشت، دو فرزند رسول، و دو گل بوستان او، کسی که دربارهی او نیای بزرگوارش گفت: «حسین منی و انا من حسین» او که در کربلا روز عاشورا به دفاع از اسلام و مسلمین، شربت شهادت نوشید. او خود، یکی از دوازده امامی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) – طبق حدیث صحیح بخاری و صحیح مسلم و دیگر صحاح – در آنجا که فرمود: «الخلفاء بعدی اثنا عشر کلهم من قریش»، از آنان خبر داده است.
امام علی بن الحسین (علیه السلام) به سال ۳۸ هجری و یا یکی دو سال قبل از آن متولد شد، و تا حدود پنجاه و هفت سال زندگی کرد. چند سالی در کنار جدش امام علی (علیه السلام) به سر برد، آنگاه در مکتب عمویش حسن (علیه السلام)، و پدرش حسین (علیه السلام)، دو فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله) رشد کرد، و از علوم نبوت و دست آوردهای پدران پاکش، تغذیه نمود. تا جایی که در زمینهی علمی و دینی مبرز گردید، در دین خدا امام شد، و مشعل علم و حکمت، و مرجع حلال و حرام گردید. و او در ورع و پرستش خدا و پارسایی، نمونهی جهان و زمان شد. همهی مسلمانان به دانشش، به استقامتش، و به برتری اش ایمان آوردند. و هوشیاران تسلیم رهبری و فقاهت و مرجعیت او گردیدند. زهری گوید: «در میان بنی هاشم، برتر از علی بن الحسین و فقیه تر از او کسی را ندیدم» در سخن دیگرش گوید: «من هیچ قرشی که از او برتر باشد ندیدهام». سعید بن مسیب گوید: «من هیچ گاه مثل علی بن الحسین کسی را نیافتم». «مالک» پیشوای مسلمانان اهل سنت گوید:«او را به خاطر کثرت خدا پرستیاش زینالعابدین لقب دادند». «سفیان بن عیینه» گوید:«هیچ فردی از بنی هاشم را برتر و آگاهتر از زین العابدین ندیدم». «شافعی» امام دیگر اهل سنت، علی بن الحسین را آگاهترین مردم مدینه شمرده است.
این حقیقت را حتی زمامداران معاصرش خلفای بنی امیه با همهی بدخواهیها که نسبت به او داشتند، پذیرفتهاند. برای نمونه «عبدالملک بن مروان» به امام (علیه السلام) گوید: «خدا چنان دانش، دین و پارسایی به تو داده که هیچ کس قبل از تو جز پدرانت بدان تشرف نیافته اند». در این باره عمر بن عبدالعزیز گفت:«زین العابدین چراغ دنیا و جمال اسلام است».
مسلمانان عموما نسبت به این امام، وابستگی عاطفی شدیدی در خود، احساس می کردند و در عمق دل به او مهری ویژه داشتند. پایگاه ملی امام (علیه السلام) در همه جای جهان اسلام، در دلهای امت گسترش یافته بود، چنان که وقتی در آن زمان در موقف عظیم کنگرهی حج، «هشام بن عبدالملک» برای انجام مراسم حج شرکت کرده طواف خانه گزارد، خواست استلام حجر کند از کثرت جمعیت نتوانست. منبری برایش نصب کردند روی آن برنشست منتظر مانده بود که ناگاه امام زین العابدین (علیه السلام) از در مسجد روی آورده به طواف خانهی خدا پرداخت (هشام خود میدید و مردم همه نظاره میکردند که) امام هر وقت به محل حجرالأسود میرسید، جمعیت راه را برای او باز میکردند، مردم از اطراف حجرالأسود دور میشدند تا او بتواند استلام حجر کند؛ زیرا مردم همه او را خوب میشناختند و به او مهر میورزیدند. با اینکه از بلاد و خانوادههای مختلفی بودند. فرزدق شاعر، موفق شد در قصیدهی دلنشین معروفش این حقیقت را ثبت کند.
باید بدانیم اعتماد مردم به امام زین العابدین (علیه السلام)، تنها از ناحیهی آگاهیهای مذهبی و خصائل روانیاش نبود، بلکه او را رهبر خود و ملجأ و پناه خود در همهی مشکلات و مسائل زندگی میدیدند، به نزد او میشتافتند تا همچون پدران طاهرینش به مسائل آنها رسیدگی فرماید.
از این رو وقتی عبدالملک خلیفهی اموی با پادشاه روم درگیری پیدا کرد، و پادشاه روم از نیاز آن روز مسلمانان بهرهبرداری کرده او را تهدید کرد که نقدینههای آنان را برای تحقیر مسلمانان از کشور روم وارد کند و در مقابل آن، هر قراردادی که خواست با آنها ببندد، در اینجا عبدالملک متحیر و بیچاره شد. عرصهی زمین بر او تنگ آمد، با خود گفت: گمان میکنم من بدترین فرزندی باشم که در اسلام متولد شده است، لذا مسلمانان را دعوت به گردهمایی کرد و با آنها به مشورت پرداخت. هیچ کدام نظری که بتواند آن را به کار بندد، اظهار نکردند. در آنجا مردم به او گفتند: تو خود میدانی راه فرار از این مشکل به دست چه شخصی است. فریاد برداشت وای بر شما چه کسی این کار از او ساخته است؟ گفتند: باز ماندهی اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: راست گفتید.
و همینطور هم بود او برای رفع این مشکل به امام زین العابدین (علیه السلام) پناهنده شد. امام (علیه السلام) فرزند خود محمد بن علی الباقر را به شام گسیل داشت، و تعلیمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر طرحی نو، برای تنظیم پول مسلمانان ارائه داد و کشور اسلامی را از موقعیت استعماری نجات داد.
مقدر چنین بود که امام (علیه السلام) مسؤولیتهای رهبری، و روحانی خود را بعد از شهادت پدرش به دست گیرد. این مقام مقدس را در نیمهی دوم قرن اول، در باریکترین شرائطی که بر امت اسلامی میگذشت، یعنی مرحلهای که موج فتوحات صدر اسلام پیامدهایی به دنبال آورده بود، تعهد فرمود. این موج با هیجان روحیاش، با حماسهی رزمی ایدئولوژیاش، تا آن زمان کشیده شده بود، موجی که قدرت فرمانروایی کسراها و قیصرها را متزلزل ساخت، و ملل مختلف و بلاد گستردهای را، به دعوت جدید فرا خواند و در پیامد آن، مسلمانان آن روز، یعنی نیمهی دوم قرن اول هجری زمامدار بخش عظیمی از جهان متمدن شدند.
با اینکه زمامداری گسترده، نیروی عظیمی در زمینهی جهانی برای مسلمانان از نظر سیاسی و نظامی به وجود آورد، آنان را در برابر دو خطر بزرگ، بیرون از حدود سیاسی و نظامی قرار داد، و ضرورت ایجاب میکرد از همان ابتداء با یک حرکت قاطع جلو آن دو خطر ایستادگی شود.
یکی از آن دو، خطر آگاهی مسلمانان از فرهنگ های متنوع و مبانی قانونگزاری دیگران و اوضاع اجتماعی مختلف آنان بود، که بر اثر برخورد با ملتهایی که فوج فوج به اسلام وارد میشدند فرهنگ و تمدن اسلامی را مورد تهدید قرار میداد. از این رو لازم بود در زمینهی علمی کاری انجام شود تا مسلمانان به اصالت فکری و شخصیت قانونگزاری ویژهی خود، که از کتاب و سنت در اسلام الهام میگیرد، واقف گردند. در اینجا ضرورت یک حرکت فکری اجتهادی به نظر میرسید تا در چهار چوب تعالیم اسلامی، افق فکرهای مسلمانان گسترش یابد، و در نتیجه بتوانند مشعل هدایت کتاب و سنت را با روحیهای کوشا، آگاه پیگیر و هوشیار به دست گرفته و در موارد مفید و مورد نیازشان در اوضاع جاری خود از آن برخوردار گردند پس باید اصالت شخصیت اسلامی حاصل کنند و بذر اجتهاد و تلاش از برای یافتن راه حق در دل آنها افشانده شود. و این کاری بود که امام علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام) بدان دست زد.
او کلاس درس خود را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آغاز کرد، و با اشاعه ی انواع معارف اسلامی از: تفسیر، حدیث، فقه و غیره با مردم سخن گفت و از علوم پدران پاکش بر دلهای آنان فرو ریخت، آگاهانشان را به مبانی فقه اسلام و شیوهی استنباط احکام، تمرین داد. از این کلاس درس، تعداد قابل توجهی از فقهای مسلمین فارغ التحصیل شدند. این کلاس بنیاد فکری مهمی، برای مکاتب فقهی اسلامی شد. و نیز بنیادی برای حرکت فعال فقه در بین مسلمانان گردید. انبوه عظیمی از قاریان قرآن، و حافظان کتاب و سنت، او را به رهبری خود پذیرفتند و گردش جمع شدند. سعید بن مسیب گوید: قاریان قرآن به مکه نمیرفتند مگر وقتی که علی بن الحسین میرفت. وقتی او برای حج حرکت کرد ما نیز یک هزار سواره ملازم رکاب او بودیم.
خطر دوم، ناشی از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعهی اسلامی در پیامد هولناک فتوحات نامبرده بود. چون این امواج هر جامعه ای را در معرض خطر قرار می دهد، خطر کشیده شدن به لذات دنیا، و اسراف و افراط در فرو رفتن در تجملات و زیبایی های زندگی محدود این جهان، و در نتیجه، آن عشق سوزانی که از ارزشهای اخلاقی و پیوندهای روحی نسبت به خدا و روز قیامت در مسلمانان پدید آمده، خطر خاموش شدن آنها تا جایی بود که احتمال میرفت این پیوندها کاربرد خود را در مقابل انسانها و برای رسیدن به اهداف عظیم خود از دست بدهند. درست همین اوضاعی که امروز پیش آمده است. کافی است شما نگاهی به کتاب اغانی ابوالفرج اصفهانی بیفکنید تا مطلب روشن گردد. امام علی بن الحسین (علیه السلام) این خطر را احساس فرموده، و برای علاج آن آغاز به کار کرد. برای جلوگیری از آن، «نیایش» را بنیاد قرار داد.
صحیفهی سجادیه که امروز در دست ماست، محصول و نتیجه این نیایش هاست. این امام بزرگ با قدرت بلاغت بیمانند، و نیروی بیانی که روشهای ادبیات عرب از رسیدن به آن ناتوانند، و اندیشهی الهی مخصوص به خود، توانست از ظریفترین و دقیقترین مفاهیمی که رابطهی انسان را با خدا نشان میدهد، و نشاط و وجد خدا یابی او را بر میانگیزد، و وابستگی و تعلق انسان به مبدأ و معاد را تجلی میبخشد، تعبیر بسازد و ارزش های اخلاقی و حق و تکلیف ناشی از آن را در قالب تعبیر و کلمات مجسم نماید.
میگویم: امام علی بن الحسین با این مواهبی که به او داده شده توانست از عملکرد نیایش خود، یک جو روحی در جامعهی اسلامی بسازد که یک فرد مسلمان در برابر تند باد هوسها پایدار بماند. و وقتی زمین میخواهد او را به طرف خود بکشاند، او محکم به خدایش وابسته شود و به او بفهماند برای چه ارزش های روحی روی زمین پدید آمده، تا این که در دوران ثروت و رفاه در روی آن امین باشد همان گونه که در روزگار گرسنگی که سنگ به شکم میبست امین میبود.
در حالات امام (علیه السلام) آمده است که او در هر جمعه برای مردم سخنرانی می کرد، آنان را به زهد در دنیا و رغبت و شوق به کارهای آخرت فرا میخواند و موعظه میکرد و قطعههایی از انواع نیایش، ستایش و ثناهایی که نشان دهندهی بندگی خالصانهی او نسبت به خدای سبحان و بیهمتا و بی انباز است به گوش مردم میخواند.
به این ترتیب صحیفهی سجادیه را باید به عنوان بزگرترین عمل اجتماعی متناسب با ضرورت مرحلهای که مسؤولیت رهبری آن به عهدهی امام (علیه السلام) بود، معرفی کرد. علاوه بر آن یگانه میراث فرهنگ الهی، یک منبع بزرگ مکتبی، و یک مشعل هدایت ربانی، و یک مدرسهی اخلاق و تربیت اسلامی است که با گذشت روزگاران پایدار میماند و انسانیت پیوسته به این میراث محمدی و علوی نیازمند است و هر چند گمراهی های شیطان و فریبندگی دنیا فزونتر گردد، نیاز به آن بیشتر میشود.
درود بر امام ما، روز ولادتش، روز ادای رسالتش، روز مرگ و روز زندگی دوباره اش.